گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 51
سرانجام مستضعفان







ولیالله باقري سرنوشت مستضعفان در طول تاریخ، فراز و نشیبهاي فراوان و پیچیدگیهاي ویژهاي داشته؛ پیکاري سخت و
مبارزهاي پیگیر که همواره آنان را با محیط اطراف درگیر کرده است. در این میان، سردمداران زر و زور و تزویر و مستکبران
خودپرست به گونههاي مختلف آنان را برنمیتابیدند و میکوشیدند تا آنان را همواره زیرسلطه خود داشته باشند. در طول این
کشمکشها، قدرتطلبان و سودجویان که خوي استکباري در وجودشان رشیه دوانیده است، از هر روشی بهره بردهاند و حتی اگر
منافع خویش را در زندگی آنان مییافتند، آنان را نمیکشتند و چنانچه مصلحت خویش را در مرگشان میدیدند، بیمحابا بر
زندگیشان دست تطاول مییازیدند و خیمههاي تجاوز و عیش و نوش خود را بر فراز استخوانهاي خرد شدة آنان بنا میکردند که
تاریخ از این سرگذشتهاي اندوهبار، فراوان به یاد دارد. کشتار و غارت آشکار و پنهان، حقکشیها و زشتیهاي بیامان و پلیديها
و پلشتیهایی که از سوي استکبار در طول سالها به وقوع پیوسته و نفرتی که در دل انسانهاي آزاداندیش و وارسته نسبت به آنان
هست، سند زندة رشدنایافتگی آنان به شمار میرود. در مقابل، مظلومیّت و حقّانیت و راستی و درستی وصفناپذیري که از جبهه
حقّ در سینۀ تاریخ به یادگار مانده، نیکوترین سرانجامی است که مستضعفان به آن رسیدهاند. هنگامی که نبرد قهرمانانه شماري
اندك با قلبهاي سرشار از عشق به حقیقت را در صحراي کربلا در برابر انبوه عظیم سپاه شبپرستان کینهتوز و بیهویت به نظاره
مینشینیم، مفهوم تاریکی و روشنایی، خوبی و بدي، حقّ و باطل و مستضعف و مستکبر را با روشنی هرچه بیشتر ادراك میکنیم. از
داستانهاي زندگانی پیامآوران الهی و رهبران آسمانی و امامان و مصلحان و عالمان نیک سیرت و همه فرهیختگان و محرومان و
مظلومان تاریخ که براي دستیابی به آرمانها و اهداف مقدس و فطرت خداجوي بشري کوشیده و در این راه رنجهاي بسیاري به
جان خریدهاند، میتوان پندهاي فراوانی آموخت و در زندگی به عنوان سرمشق از آن بهرهمند شد. آنان که هرگاه به پیروزي دست
یافتند، زمینههاي بندگی مردم را در برابر خدا فراهم آوردند و خود، پیشاپیش آنان در برابر خدا به خاك افتادند و هرگز درصدد
هماوردي با آفریدگار جهان و زیرپا نهادن قوانین و فرمانهاي او برنیامدند. آنگاه نیز که کارشان به شکست ظاهري انجامید،
هیچگاه سرخورده نشدند و احساس شکست نکردند، بلکه شکست و پیروزي در نظر آنان به گونهاي دیگر جلوه کرد؛ زیرا در
دیدگاه ژرف آنان، گام نهادن در مسیر کمال و پیشرفت به سوي هدف ترسیم شده از سوي خالق هستی، پیروزي است، هرچند به
صفحه 17 از 47
ظاهر کشته یا مجروح شوند. در مقابل، چنانچه یک گام از آرمانهاي بلند خود عقب میافتادند، احساس شکست میکردند؛ گرچه
به لحاظ ظاهري به پیشرفتهایی هم دست یافته باشند. براین اساس، از دیدگاه ژرف بین آنان، قیام و قسط، انجام وظیفه، کوشش
در راه خدا و خدمت به جامعه و مبارزه با مظاهر استکبار و استضعاف، سرانجامی نیکو دارد و این مهم، هر نتیجهاي را که در پی
داشته باشد، ارزشمند است. ولی از دیدگاه کلّی، سیر تدریجی نظام هستی به سوي پیروزي و موفقیّت مطلق مستضعفان است.
سرانجام، آنان بر قلّههاي پیروزي تکیه خواهند زد و جور و ستم و استثمار و بهرهکشیها را از پهناي هستی خواهند زدود و خود،
وارثان زمین خواهند شد. آنان زمینی را که پر از جور و ستم شده بود، از عدل و داد سرشار خواهند کرد؛ زیرا خداوند چنین اراده
کرده است که پیشوایی و سروري جهان از آن مستضعفان باشد و آنان وارثان زمین شوند. 1 سنتالهی در تدبیر جوامع قوانین
به مفهوم راه و رسم، روش و « سنّت » قابل طرح است. واژه « سنتّهاي الهی در تدبیر جوامع » جامعهشناختی قرآن کریم، با عنوان
رفتار و شیوهاي است که استمرار داشته باشد. قرآن، سنّت را هم به خدا و هم به انسانها نسبت میدهد. به همین دلیل، تعبیرهایی
و... در قرآن به چشم میخورد. به طور کلی، سنّت الهی در یک « سنن الّذین من قبلکم » و « سنّۀ الاوّلین » ،« سنّتنا » ،« سنّت الله » مانند
تقسیمبندي به دو گونهاند: 1. سنّتهایی که به زندگانی انسان در سراي دیگر و پاداش و کیفري که در آن جهان از آن برخوردار
خواهند بود، مربوط میشود. 2. سنّتهایی که به زندگی دنیایی و این جهانی بشر مربوط است. این سنّتها نیز برخی رفتارهاي
فردي و برخی دیگر رفتارهاي اجتماعی یا هر دو مورد را در برمیگیرد، ولی چیزي که ما در پی شناسایی آن هستیم، سنّتهاي الهی
اشاره میکنیم. پیروزي حق بر « پیروزي حق بر باطل » مربوط به زندگی دنیایی در بستر جوامع است که از آن میان، به سنّت الهی
باطل نبرد و رویارویی حق و باطل، به سرآغاز هستی باز میگردد. ابلیس، به عنوان موجودي سرکش و قانونستیز در برابر فرمان
الهی گردن فرازي کرد و آنرا نپذیرفت. به همین سبب از درگاه الهی رانده شد، ولی هرگز از کینهورزي و عناد و مبارزه پیگیر در
برابر حق باز نایستاد. این امر به نماد تضادّ دو گونه اندیشه و روش در تمام دورانها تبدیل شد. در طول زمان و در قالبهاي
گوناگون، همواره موضعگیريها و درگیريهایی میان آنان صورت پذیرفته است. کشمکشهاي دامنهداري که فرزندان آدم از
آغاز آفرینش تا روز قیامت با آن روبهرو خواهند بود، ناشی از همین امر است. کشته شدن هابیلیان به دست قابیلیان و به آتش در
افتادن ابراهیمها به دست نمرودها و به حاشیه رانده شدن علویان به وسیله امویان، داستان غمانگیز این مبارزات و رویاروییهاست.
از سوي دیگر، تاریخ شاهد گویاي پیروزيهاي جبهه حق در دورانهاي مختلف است. پیروزي مستضعفان بنیاسراییل در سرزمین
مصر، غلبۀ مسلمانان در حجاز، دوران شکوفایی و بالندگی اسلام و پدید آمدن عدالت اجتماعی در عصر پیامبر اکرم(ص)،
نمونههایی از این پیروزمنديهاست. ولی به طور کلی، یکی از سنّتهاي الهی، پیروزي حق بر باطل است. تحقّق این امر گرچه به
طول میانجامد، ولی ارادة الهی و سنّت پروردگار بر آن تعلّق گرفته است. در این باره به چند آیه از قرآن کریم اشاره میکنیم: خدا
میخواست حق را با کلمات خود ثابت و کافران را ریشه کن کند تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند. هرچند بزهکاران خوش
نداشته باشند. 2 در آیۀ دیگري میفرماید: خدا باطل را محو و حقیقت را با کلمات خویش پابرجا میکند. 3 به دلیل اینکه حق و
باطل با یکدیگر قابل جمع نیستند، آمدن حق، موجب از میان رفتن باطل خواهد شد: حق آمد و باطل نابود شد. آري، باطل همواره
نابود شدنی است. 4 بلکه حق را بر باطل فرو میافکنیم. پس آن را درهم میشکند و به ناگاه آن نابود میگردد. 5 و در بیان دیگري،
خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: بگو: بیگمان، پروردگارم حقیقت را القا میکند. اوست داناي نهانها. بگو: حق آمد و دیگر
باطل از سر نمیگیرد و برنمیگردد. 6 در کنار آیات یادشده، بخشی از آیات قرآن از پیروزي پیامبران و پیروان آنان سخن به میان
آورده است: حزب خدا همان پیروزمندانند. 7 یا: و یاري کردن مؤمنان بر ما واجب است. 8 در حقیقت، ما فرستادگان خود و کسانی
را که [به آنان] گرویدند، در زندگی دنیا و روزي که گواهان برپا میایستند، به یقین، یاري میکنیم. 9 سپس فرستادگان خود و
کسانی که گرویدند میرهانیم؛ زیرا بر ما فریضه است که مؤمنان را نجات دهیم. 10 پیشتر به اثبات رسید که پیامبران، امامان،
صفحه 18 از 47
عالمان بیدار و مؤمنان حق جو و به طور کلی، هرکس که به گونهاي از حقوق خویش محروم شده و زمینۀ بالندگی و شکوفایی
نیافته است، در شمار مستضعفان قرار دارند. اینان که همواره در راستاي تحقّق آرمانهاي حق و نابودي باطل در تکاپویند و بخشی
از آنان دستکم حقستیز نبودهاند، مصداقهاي حق به شمار میآیند و مشمول وعدههاي الهی میشوند. نوید پیروزي مستضعفان
قوانین حاکم بر نظام آفرینش و سنّتهایی که بر تاریخ و جوامع حاکم است، همواره همۀ پدیدهها از جمله انسان و جامعه انسانی را
به سوي رشد و کمال رهنمون میشوند. مستضعفان مؤمن که برترین رویکرد را دربارة این قوانین برگزیدهاند و نظام فکري،
اعتقادي و عملیشان با سنّتهاي هستی هماهنگی دارد و پیوسته در تکاپوي رسیدن به هدفهاي بلندي هستند که خداي سبحان
براي انظام آفرینش ترسیم کرده است، این استحقاق را دارند که با بهرهگیري از دستورها و سنتهاي الهی، مراحل رشد و تکامل را
گذرانده و به قلّه سعادت برسند. در این راستا قرآن کریم به آنان این گونه بشارت میدهد: و میخواهیم برکسانی که در زمین،
فرودست شدند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم و در آن سرزمین فرمانرواییشان دهیم. 11
گردانیم] در [آیه در] قالب فعل مضارع و داراي معناي استمرار و به ] « نجعل » منت نهیم] و ] « نمنّ » میخواهیم] و ] « نرید » واژگان
صورت یک قانون کلی و فراگیر بیان شدهاند، تا چنین پنداري پیش نیاید که این نوید پیروزي ویژة مستضعفان بنیاسراییل [در
سرزمین مصر است. 12 و به یقین خدا به کسی که دین او را یاري میکند، یاري میدهد. 13 چنانچه خدا به کسی یاري رساند،
پیروزي او قطعی است. پس در واقع، این آیۀ شریفه نوید پیروزي به مستضعفان است. در آیۀ دیگر میخوانیم: و اگر مؤمنید، سستی
مکنید و غمگین مشوید که شما برترید. 14 همچنین میفرماید: خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهاي شایسته کردهاند،
وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد؛ همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین
خود قرار داد. 15 در شأن نزول این آیه آمده است: پیامبر و اصحابش در مکّه حدود ده سال، مردم را مخفیانه به سوي خدا
فرامیخواندند، بدون اینکه دربارة مبارزة مسلّحانه سخنی بگویند. تا اینکه فرمان الهی مبنی بر هجرت مسلمانان به مدینه صادر
گردید. پس از هجرت و تشکیل نظام اسلامی، مسلمانان از سوي خدا به نبرد مسلّحانه با دشمنان مأمور شدند. به خاطر ترس از
دشمن ناچار بودند در طول شبانهروز مسلّح باشند. این موضوع براي مسلمانان سخت و طاقتفرسا بود. از اینرو، یکی از آنان نزد
پیامبر آمده و پرسید: یا رسولالله! آیا ما براي همیشه باید در حالت وحشت به سر ببریم؟ آیا روزي فرا خواهد رسید که ما به امنیت
رسیده و سلاحهاي خود را کنار بگذاریم.؟ پیامبر فرمود: این وضعیت دیري نمیپاید و پس از مدت زمانی شما آرامش و امنیّت
خود را باز خواهید یافت و اسلحهها را از خویشتن دور خواهید کرد. 16 بنابراین، قرآن دربارة پیروزي نهایی مستضعفان بشارتهایی
داده است، ولی این نویدها به شرایطی وابسته است. نمونههایی از پیروزي مستضعفان یکی از سنتهاي الهی، پیروزي مستضعفان بر
مستکبران است. قرآن کریم در آیات گوناگونی، نمونههایی از پیروزيهاي مستضعفان و عوامل پدید آورنده آنها را بیان داشته
است: موسی به قوم خود گفت: از خدا یاري جویید و پایداري ورزید. که زمین از آن خداست؛ آنرا به هرکس از بندگانش که
بخواهد، میدهد و فرجام نیک براي پرهیزکاران است. و به آن گروهی که پیوسته تضعیف میشدند، بخشهاي باختر و خاوري
زمین را که در آن برکت قرار داده بودیم به میراث عطا کردیم. و به پاس آنکه صبر کردند، وعده نیکوي پروردگارت به
فرزندان اسراییل تحقّق یافت. 17 سرانجام پس از درهم شکسته شدن قدرت فرعونیان، بنیاسراییل که سالیان درازي را در زیر زنجیر
اسارت و بردگی به سر برده بودند، پیروز شدند و وارث سرزمینهاي پهناور آنان گشتند. از این دو آیه برمیآید که رمز پیروزي
آنان، یاري جستن از خدا و پایداري در راه هدف بوده است. حضرت نوح و شمار پیروانش، سالها کوشیدند و در راه هدف
خویش رنجهاي طاقتفرسایی را به جان پذیرفتند و سرانجام به پیروزي نهایی دست یافتند: و ما او و کسانی را که با وي در کشتی
بودند، نجات دادیم. 18 و دربارة هود(ع) میفرماید: پس او و کسانی را که با او بودند، رهانیدیم. 19 نیز در مورد حضرت لوط(ع)
میفرماید: پس او و خانوادهاش را نجات دادیم. 20 همچنین دربارة صالح پیامبر(ع) آمده است: پس چون فرمان ما رسید، صالح و
صفحه 19 از 47
کسانی را که با او ایمان آورده بودند، رهانیدیم. 21 تعبیر پیشین دربارة حضرت شعیب نیز وارد شده است. 22 موارد بسیاري از
نمونههاي پیروزي مستضعفان در قرآن 23 آمده است که آوردن یکایک آنها در این مجال نمیگنجد. پیامبر گرامی اسلام و یاران
پاكباختهاش که سالها در زیر شکنجه و آزار مشرکان بودند، در اثر جانبازي و جهاد و مبارزه به پیروزي دست یافتند. قرآن در
اینباره میفرماید: چون هنگام فتح و پیروزي با یاري خداوند فرا رسد و در آن روز مردم را بنگري که فوج فوج به دین خدا داخل
به معناي یاري و کمک « نصر » . در پی یکدیگر آمده است « فتح » پیروزي] و ] « نصر » میشوند. 24 در این آیۀ شریفه، واژگان
پروردگار به پیامبر و غلبه و پیروزي آن حضرت بر دشمنان است که با فتح مکّه صورت پذیرفت و بیشتر دشمنان پیامبر از میان
نیز بتپرستان « النّاس » فتح مکّه است که پیروزي بزرگی براي اسلام و مسلمانان بود. منظور از واژه ،« فتح » رفتند. همچنین مراد از
عرب مانند اهل مکّه و طائف و یمن و هوازن و همانندهاي ایشان هستند که گروه گروه به دین حق گرویدند و در راه پیروزي
مسضعفان تلاشها کردند. 25 افزون بر موارد یاد شده، نشانههایی در آیات و روایات مبنی بر تعلّق مشیّت الهی بر پیروزي نهایی
مستضعفان وجود دارد که در آینده بدان خواهیم پرداخت. ماهنامه موعود شماره 61 پینوشتها ?: مستضعفان از دیدگاه اسلام،
2. ... و یرید الله أن یحقّ الحقّ بکلماته و . 1. سورة قصص( 28 )، آیۀ 5 و 6 . مرکز پژوهشهاي اسلامی صدا و سیما، صص 184 175
3. یمح الله الباطل و یحقّ الحقّ . یقطع دابر الکافرین ?لیحقّ الحقّ و یبطل الباطل و لوکره المجرمون. سورة انفال( 8)، آیۀ 7 و 8
5. بل نقذف بالحقّ . 4. جاء الحقّ و زهق الباطل إنّ الباطل کان زهوقاً. سورة اسرا( 17 )، آیۀ 81 . بکلماته. سورة شورا( 42 )، آیۀ 24
6. قل إنّما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادي ثمّ تتفکّروا ما . علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهقٌ. سورة انبیاء( 21 )، آیۀ 18
بصاحبکم من جنّۀ إن هو إلّا نذیرٌ لکم بین یدي عذابٍ شدیدٍ. قل جاء الحقّ و ما یبدي الباطل و ما یعید. سورة سباء( 34 )، آیات 46
9. إنّا لننصر . 8. وکان حقّاً علینا نصر المؤمنین. سورة روم( 30 )، آیۀ 47 . 7. فإنّ حزب الله هم الغالبون؛ سورة مائده( 5)، آیۀ 56 . و 49
10 . ثمّ ننجّی رسلنا و الّذین آمنوا کذلک حقّاً علینا . رسلنا و الّذین آمنوا فی الحیاة الدّنیا و یوم یقوم الأشهاد. سورة غافر( 23 )، آیۀ 51
11 . و نرید أن نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمّۀً و نجعلهم الوارثین ?و . ننج المؤمنین. سورة یونس( 10 )، آیۀ 103
،( 13 . و لینصرنّ الله من ینصره؛ سورة حج( 22 . 12 . تفسیر نمونه، ج 16 ، ص 15 . نمکّن لهم فی الأرض. سورة قصص( 28 )، آیۀ 5 و 6
15 . وعد الله الّذین آمنوا منکم و . 14 . ولا تهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین؛ سورة آل عمران( 3)، آیۀ 139 . آیۀ 40
16 . سیّد قطب، فی ظلال القرآن، . عملو الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الّذین من قبلهم. سورة نور( 24 )، آیۀ 55
17 . قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا إنّ الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبۀ للمتّقین ?و أورثنا القوم . ج 4، ص 2539
الّذین کانوا یستضعفون مشارق الأرض و مغاربها الّتی بارکنا فیها و تمّت کلمت ربّک الحسنی علی بنیإسرائیل بما صبروا و دمّرنا
18 . فأنجیناه و الّذین معه فی الفلک؛ همان، آیۀ . ماکان یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون. سورة اعراف( 7)، آیۀ 128 و 137
21 . فلمّا جاء أمرنا نجّینا صالحاً و الّذین آمنوا معه؛ . 20 . فانجیناه اهله؛ همان، آیۀ 83 . 19 . فأنجیناه و الّذین معه؛ همان، آیۀ 72 .64
23 . نک: سورههاي: . 22 . ولمّا جاء امرنا نجّینا شعیبا و الّذین آمنوا معه. سورة هود( 11 )، آیۀ 94 . سورة هود( 11 )، آیۀ 66
،( 119 و 170 ؛ نمل( 27 )، آیۀ 53 و 57 ؛ عنکبوت ( 29 ، 88 ؛ شعراء( 26 )، آیۀ 65 ،75 ،74 ،71 ، یوسف( 12 )، آیۀ 110 ؛ انبیاء( 21 )، آیۀ 9
24 . إذا جاء نصرالله و الفتح و . 24 و 32 ؛ صافات ( 37 )، آیۀ 76،114،116 و 134 ؛ فصّلت ( 41 )، آیۀ 18 ؛ قمر( 54 )، آیۀ 18 ، آیۀ 15
. 25 . آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج 30 ، صص 255 و 256 . رأیت النّاس یدخلون فی دین الله أفواجا. سورة نصر( 110 )، آیۀ 1و 2
رشد معنویت در آمریکا
به نظر میرسید که مردم در مسیر دور شدن « منهتن » ترجمه و تنظیم: بهمن بهساز یک نسل پیش، در بعضی از مناطق آمریکا مانند
دو جنازه سیاه و سرخ کشیده بود و از معناي الوهیت سؤال کرده بود. مسئله به علم مربوط « تایم » از خدا هستند. در سال 1966 مجله
صفحه 20 از 47
میشد یعنی چیزي که نمیتوان آنرا به روش علمی شناخت. اما امروز در عصر تبلیغ 24 ساعته تلویزیون دیگر کسی چنین مقالاتی
نمینویسد. تاریخ نشان میدهد که متفکران نگران در مجله تایم که تصور مبهمی از الوهیت را مطرح میکردند شامل تمام کشور
نمیشدند. آنچه در سال 1966 مرده بود وجود الوهیت با حسن ظن بدون عقلانیت بود. چیزي که به جاي آن میتواند دوباره رشد
« نیوزویک » تجلی یافته است. از این رو مجله « معبد سلیمان » کند تجربه مستقیم و عالی از مسئله الوهیت است که بارها از زمان
تصمیم گرفت مسئله ایمان را به طور مفصل بررسی کند. براي همین منظور به برخی کلیساها و مساجد سر زد و با فعالان مذهبی
اقدام به یک نظرسنجی کرد که شامل بیشتر اقشار دینی میشود. ما به هرجا « بلفنت » گفتوگو کرد. همچنین با همکاري سایت
که به خاطر فریادها و پایکوبی موجب بیهوشی « پنتکوستال » رفتیم شاهد رشد معنویت بودیم. در مراسم وابستگان به کلیساي
میشود. در کلیساهاي کاتولیک که عبادتکنندگان در نیمه شب به تنهایی ساعتها در قربانی مقدس تفکر میکنند. در مراکز
صوفی خدا را جستوجو میکنند. همچنین در احیاي ادیان بتپرستانه که در ظواهر عالم طبیعت « کابالایی » یهودي که با روشهاي
و دیگر شاخههاي بیشمار بودایی که طرفداران آن از طریق تفکر و دعا به دنبال « ذن » به دنبال خدا میگردند و نیز در فرقه
روشنگري هستند. در تلاش مسلمانان آمریکایی براي رشد اسلام که بیشتر از همه به دنبال خداوند است. اکنون در آمریکا مسئله
گرایش به یک دین خاص مهمترین چیز نیست. بلکه مهمتر از همه گرایش به معنویت و عالم بالا است. طبق نظرسنجی به عمل
آمده از هر 10 آمریکایی 8 نفر معتقدند که بیش از یک دین و اعتقاد میتواند راه نجات باشد و این چیزي است که در مدارس
نیاموختهاند. همچنین از هر 5 نفر یک نفر دین خود را در مرحلۀ رشد تغییر داده است. میان این آمار 79 درصد خود را معنویتگرا
توصیف میکنند و 64 درصد میگویند که متدین هستند همچنین 79 درصد معتقدند که با ادیان دیگر هم میتوان به نجات و
آسایش رسید و به بهشت رفت. اکنون به سؤالات و جوابهاي داده شده اشاره میشود ?. بهترین عبارتی که شما را توصیف کند
چیست ?؟ 24 درصد معنویتگرا اما غیرمتدین، 9 درصد متدین اما غیرمعنویت گرا، 55 درصد متدین و معنویتگرا، 8 درصد
غیرمعنویت گرا و غیرمتدین، 4 درصد نمیدانم ?. معنویت چه مقدار در زندگی روزانه شما اهمیت دارد ?؟ 57 درصد خیلی مهم
است، 27 درصد به نوعی مهم، 7 درصد خیلی مهم نیست، 7 درصد اصلًا مهم نیست، 2 درصد نمیدانم ?. آیا بین عبادتهاي دینی
شما در امروز و گذشته تغییري حاصل شده است ?؟ 38 درصد همانها هستند، 30 درصد بیشتر آنها عوض نشده، 9 درصد بیشتر
آنها عوض شده، 11 درصد کاملًا عوض شده، 4 درصد بیدین شدهام، 3 درصد در گذشته به هیچ دینی گرایش نداشتم، 5 درصد
نمیدانم ?. چرا کارهاي دینی انجام میدهید ?؟ 39 درصد براي ارتباط شخصی با خدا، 30 درصد تا کمک کند شخص بهتر و
داراي زندگی بهتري باشم، 17 درصد تا به آرامش و سعادت برسم، 10 درصد براي ارتباط با محیطی عظیمتر، 8 درصد براي معنا
دادن به زندگی و تنظیم آن، 3 درصد تا بخشی از جامعه باشم، 13 درصد به دلایل مختلف?. شرکت شما در این فعالیتهاي دینی
یا معنوي چه مقدار است ?؟ 64 درصد هر روز، 29 درصد نه همیشه، 21 درصد در فعالیتهاي غیر مرتبط با کلیسا یا مسجد یا ...،
20 درصد کتاب مقدس یا قرآن یا ... میخوانم، 2 درصد به کلیسا و مراسم مذهبی میروم?. چه وقت احساس میکنی بیشترین
رابطه را با خدا داري ?؟ 40 درصد در تنهایی، 21 درصد در طبیعت، 21 درصد در عبادتگاه، 6 درصد وقتی با دیگران هستم، 2
درصد وقتی یک متن مقدس (کتاب مقدس، قرآن، ...) میخوانم، 6 درصد در هیچ حالتی، 4 درصد نمیدانم?. آیا به اینکه خدا
جهان را خلق کرده ایمان داري ?؟ 80 درصد آن را خدا خلق کرده، 10 درصد آن را خدا خلق نکرده، یک درصد به خدا ایمان
ندارم، 9 درصد نمیدانم?. کدام یک از احتمالات زیر مهمترین هدف دعا و نماز است ?؟ 27 درصد طلب ارشاد از خداوند، 23
درصد شکرگزاري براي خدا، 19 درصد نزدیکی به خدا، 13 درصد کمک به دیگران، 9 درصد بهبود زندگی شخصی، 4 درصد
احتمالات دیگر، 5 درصد نمیدانم?. بعد از مرگ چه رخ میدهد ?؟ 67 درصد ارواح به بهشت یا جهنم میروند، 13 درصد
بهشت یا جهنم وجود ندارد اما ارواح در سرزمینی روحانی زندگی می کنند، 6 درصد همه چیز پایان می یابد و روحی وجود
صفحه 21 از 47
5 میلیون نفر هیچگونه / ندارد، 5 درصد روح در مخلوق دیگري نمود می یابد، 9 درصد نمیدانم?. از میان جمعیت آمریکا: 29
7 میلیون نفر فعالیتهاي دینی غیر مسیحی دارند و 150 میلیون نفر داراي فعالیتهاي دینی مسیحی هستند. / فعالیت دینی ندارند، 7
?برخی اصطلاحات دینی رایج ? در آمریکا حتی دانشمندان علم الهیات هم براي فهم اصطلاحات دینی در زحمت هستند. در زیر
شروع دهۀ 60 گذشته، منطقه: کالیفرنیا: نژاد :(Charismatics) به برخی از این اصطلاحات اشاره شده است. کاریزماتیک
شروع دهۀ 50 قرن گذشته، منطقه: مایورکاي اسپانیا، یک :(Cursudllo) پرستانی هستند که به کلیساهاي اصلی وابستهاند. کرسیلو
درس کوتاه سه روزه که شامل گفتوگوها و دعاها براي مساعدت فرد کاتولیک در تقرب بیشتر به خداوند است براي وابستگان به
لندن، جنبشی پروتستانی است که بر اهمیت کتاب مقدس بین اتباع Evangelicalism): این فرقه کافی است. انجیلی ( 1846
انتاریوي کانادا، نوعی از محافظهکاران انجیلی که بر عصمت Fundamentalism): خود ت.کید می کند. بنیادگرایی ( 1883
کتاب مقدس و اینکه دقیقاً کلام خدا است، تأکید دارند. این افراد داراي اصول اخلاقی شخصی شدیدي هستند. هسیدیسم
دهه 40 قرن 18 اوکراین، شاخهاي از جنبش یهودي ارتدوکسی است که بر تقوي و عبادت خدا به طور مستقیم :(Hasidism)
قرن :(Kabbalah) تأکید دراد. اعضاي این فرقه لباسهایی شبیه لباسهاي روستاییان روسی در قرن 18 را به تن میکنند. کابالا
12 فرانسه، گونهاي از تصرف یهودي که بر کشف معانی مخفی تورات از طریق تفکر و بررسی ریشهاي در صوحر که یک کتاب
آرامی است تمرکز دارد. بتپرست: قرن 21 اروپا، بیشتر بتپرستان معاصر اعمال قبل از مسیحیت را به شیوههاي جدید وارد
کردهاند. طبیعت محور معنویات آنها است و مراسم آنها در پایان هر فصل برگزار میشود. پنتکوستال: 1901 کانساس از اشکال
مسیحیت است که بر معبودیت روحالقدس تأکید دارد. صوفی: قرن 7 خاورمیانه سنت صوفی اسلامی براي تقرب به خدا از طریق
تفکر تلاش می کند. افراد پایبند به سنتهاي صوفی، تقلیدهاي غیر اسلامی رایج در غرب را قبیح میدانند. ویکا: دهه قرن 20
انگلستان، بزرگترین شاخه بتپرستی در آمریکا است. اعضاي این گروه گاهی جاودگر هم نامیده میشوند. ذن: حدود سال 520
چین، ریشه در فرقه بودایی دارد و بر تفکر براي درك حقیقت تأکید دارد. معمولاً وابستگان به این فرقه بر سئوالهایی تمرکز
نامیده میشود. همچنین دانشگاه نیویورك در سال 2001 از 50 هزار آمریکایی با نژادهاي « کوان » میکنند که معنایی ندارد و
مختلف در مورد مسائل دینی نظرخواهی کرد که نتایج زیر بخشی از آنها است?. دینداري یا لاییک بودن بر مبناي نژاد آسیایی: 28
درصد متدین، 34 درصد تا حدي متدین، 9 درصد تا حدي لاییک، 21 درصد لاییک، 8 درصد نمیدانند یا جواب ندادهاند. سیاه:
49 درصد متدین، 32 درصد تا حدي متدین، 5 درصد تا حدي لاییک، 12 درصد لاییک، 8 درصد نمیدانند یا جواب ندادهاند.
سفید: 37 درصد متدین، 40 درصد تا حدي متدین، 7 درصد تا حدي لاییک، 10 درصد لاییک، 6 درصد نمیدانند یا جواب
ندادهاند?. گرایش به ادیان بر مبناي نژاد کاتولیک رومی: 64 درصد سفید، 3 درصد سیاه، 3 درصد آسیایی، 29 درصد لاتین، 2
درصد غیره. تعمیدي: 64 درصد سفید، 29 درصد سیاه، 5 درصد آسیایی، 3 درصد لاتین، 2 درصد غیره. یهودي: 73 درصد سفید،
8 درصد سیاه، 5 درصد آسیایی، 11 درصد لاتین، یک درصد غیره. بیدین: 92 درصد سفید، یک ردصد سیاه، یک درصد
آسیایی، 5 درصد لاتین، یک درصد غیره. بودایی: 32 درصد سفید، 4 درصد سیاه، 61 درصد آسیایی، 2 درصد لاتین، یک درصد
19 به نقل از: مجله نیوزویک. /7/1384 ، غیره. پینوشت ?: شرق، ش 598
از شوالیههاي معبد تا مصر باستان
متفق القول بر این باروند که مبدأ این « فراماسونري » هارون یحیی مترجم: ف. شفیعی سروستانی جنگجویان صلیبی بیشتر مورخان
سازمان به جنگهاي صلیبی باز میگردد. اگرچه فراماسونري به طور رسمی در اویل قرن هیجدهم میلادي در انگلستان بنا نهاد شد،
اما ریشهها و مبادي آن به جنگهاي صلیبی قرن داوزدهم باز میگردد. در نقطه عطف حکایت آشناي فراماسونري دستهاي به نام
صفحه 22 از 47
قرار دارد. برخلاف آنچه بسیاري بر آن اصرار میورزند، جنگهاي صلیبی نه اردوکشی نظامی با هدف گسترش « شوالیههاي معبد »
مسیحیت، بلکه تنها با اهداف مادي صورت پذیرفتند. در دورهاي که اروپا فقر شدید و بیچارگی مفرط را تجربه میکرد، کامیابی و
رفاه شرق، به خصوص مسلمانان خاورمیانه توجه اروپاییان را به خود جلب نمود. این وسوسه، رونمایی از مذهب به خود گرفت و به
سمبلهاي مسیحی مزین گردید. در عین حال اندیشه جنگهاي صلیبی از میل به منافع مادي و دنیایی متولد شده بود و این، علت
تغییر رویکرد مسیحیان اروپا از سیاستهاي صلحطلبانه در دوران اولیه تاریخشان به تجاوزهاي نظامی ویرانگر به شمار میرفت.
را که اصول صلحطلبانه پیشین مسحیت « کلرمونت » 1 بود. وي در سال 1095 م مجلس « پاپ اربن دوم » بنیانگذار جنگهاي صلیبی
در آن متروك گردید، فرا خواند. دعوت به جنگ با نیت به چنگ آوردن سرزمینهاي مقدس از دست مسلمانان اعلام گردید و
در پی آن لشگر بزرگی از صلیبیان تشکیل شد که سربازان نظامی و دهها هزار نفر از مردمان عادي آن را تشکیل میدادند. مورخان
بر این باورند که اقدام اربن دوم با انگیزه خنثی کردن یکی از رقباي طالب سمت پاپی صورت پذیرفت. به علاوه شاهان اروپا،
شاهزادگان، اشراف و دیگران در حالی دعوت پاپ را با شور پاسخ گفتند که مقصودي جز اغراض دنیایی نداشتند. بنا به گفته
از دانشگاه ایلینوي: شوالیههاي فرانسوي به دنیال زمینهاي بیشتر بودند. تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را « دونالد کوئلر »
در بنادر خاورمیانه توسعه دهند شمار وسیع مردم بینوا تنها براي فرار از سختی زندگی روزمرة خویش به هیئت اعزامی پیوستند. 2
این جمعیت حریص در راه خود به شرق بسیاري از مسلمانان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل عام کردند.
صلیبیان حتی شکم قربانیان را براي یافتن طلا و سنگهاي قیمتی که گمان میکردند آنها را در قبل از مرگ بلعیدهاند، پاره
میکردند. گروه مختلط چند چهرة صلیبیان پس از سفري طولانی و سخت و غارت و قتل عام وسیع مسلمانان در سال 1099 به
اورشلیم رسید. شهر اورشلیم در پی محاصرهاي که پنج هفته ادامه داشت، سقوط کرد و صلیبیان به آن وارد شدند. جهان به ندرت
شاهد بیرحمی و وحشیگري مانند آنچه صلیبیان انجام دادند، بوده است. آنها همۀ مسلمانان و یهودیان شهر را به دم شمشیر
سپردند. بر اساس سخنان یک تاریخ نگار: آنها همه اعراب و تركهایی را که مییافتند - چه مرد و چه زن - میکشتند. 3 ارتش
به این خشونت « ریموند » صلیبیان طی دو روز 40000 مسلمان را با وحشیترین شیوة ممکن به قتل رساند. یکی از صلیبیان به نام
چنین مباهات میکند: مناظر شگفتآور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع میکردند؛ برخی آنها را در حالی که
روي برج بودند هدف تیر قرار میدادند تا سقوط کنند؛ بعضی آنها را بیشتر شکنجه میکردند و در آتش میانداختند. در
کوچههاي شهر پشتههاي سر و دست و پا دیده میشد. براي حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسانها و اسبها عبور میکردیم.
صورت گرفت بیاهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما در حالی که خون به « معبد سلیمان » اما اینها در مقایسه با آنچه در
زانوها و افسار اسبهایشان میرسید عبور میکردند. 4 آنها اروشلیم را پایتخت خود مقرر نمودند و قلمرو پادشاهی را سرزمینهاي
فلسطین تا آنتیاك (در سوریه و ترکیه) تشکل میداد. آنها از این زمان به بعد براي حفظ موقعیت خویش در خاورمیانه قدم در راه
مبارزات جدید نهادند. حفظ کشور تازه یافته به سازماندهی نیازمند بود. به همین منظور طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضاي
این دستهها از اروپا به فلسطین میآمدند و در مکانهایی شبیه صومعه زندگی میکردند و براي جنگ با مسلمانان آموزش نظامی
میدیدند. یکی از این دستهها با بقیه تفاوت داشت و دگرگو.نی را تجربه کرد که بر سیر تاریخ تأثیرگذار بود. این طبقه شوالیههاي
در سال 1118 - یعنی بیست « هم رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان » : معبد نام داشتند. دسته شوالیههاي معبد یا نام کاملشان
گادفري دو » 5 و « هیودي پینر » سال پس از اشغال اروشلیم - توسط صلیبیان تشکل شد. مؤسسان این طبقه دو شوالیه فرانسوي به نام
6 بودند. این دسته در ابتدا نه عضو داشت اما به تدریج رشد کرد. علت انتخاب نام معبد سلیمان براي گروه مکانی بود که « سنت امر
بنا « قبۀ الصخره » به عنوان مقر انتخاب کرده بودند. آنها در کوه معبد در مکان معبد ویران شده سکنا گزیدند. در همین محل مسجد
شد. آنان خود را سربازان مسکین نام نهادند، اما در اندك زمانی بسیار ثروتمند شدند. زائران مسیحی که از اروپا به فلسطین
صفحه 23 از 47
میآمدند تحت کنترل کامل این گروه بودند و در نتیجه با پول زائران به ثروت هنگفتی دست یافتند. نگهبانان معبد عامل اصلی
فرماندار بزرگ اسلام که در سال « صلاح الدین » حملات بعدي صلیبیان به مسلمانان و کشتن آنها به شمار میرفتند. به همین علت
شکست داد و اروشلیم را رهانید، شوالیههاي معبد را به خاطر جنایاتشان به مرگ سپرد؛ در « هیتن » 1187 لشکر صلیبیان را در جنگ
حالی که پیش از این بسیاري از مسیحیان را عفو کرده بود. شوالیههاي معبد با وجود آنکه اورشلیم را از دست دادند و خسارات
زیادي متحمل شدند و با وجود کاهش روز افزون حضور مسیحیان در فلسطین، به حیات خود ادامه دادند و بر قدرت خود در اروپا
افزودند و ابتدا در فرانسه و سپس در سایر کشورها، بخشی از دولت شدند. تردیدي نیست که قدرت سیاسی آنان پادشاهان اروپا را
پریشان خاطر نمود. اما جنبه دیگري از شوالیههاي معبد روحانیت کلیسا را آشفته میکرد؛ و آن اینکه نظام به تدریج از دین مسیح
برمیگشت و با حضور در اورشلیم عقاید سري و درونی ناشناسی اختیار مینمود. شایعه هایی نیز مبنی بر سازمان بخشی آدابی
پادشاه فرانسه تصمیم گرفت اعضاي این دسته « فیلیپ لوبل » خاص براي تجلی این تعالیم به گوش میرسید. بالاخره در سال 1307
را دستگیر نماید. در این میان بعضی موفق به فرار شدند، اما بیشترشان گرفتار گشتند. در پی یک دوره طولانی بازپرسی و محاکمه،
بسیاري از شوالیههاي مصر به عقاید بدعتامیز خود اعتراف نمودند و اقرار کردند که در میان خود به حضرت عیسی (ع) توهین
در سال 1314 به دستور کلیسا « ژاك دومالی » نام داشتند، از جمله « استاد بزرگ » میکردهاند. سرانجام رهبران شوالیههاي معبد، که
و پادشاه اعدادم شدند، و تعداد بیشماري نیز زندانی و آن دسته نیز پراکنده و رسماً ناپدید گردید. محاکمۀ معبدیان پایان یافت، اما
با آنکه رسماً وجود خارجی نداشت، به واقع ناپدید نگردید. طی بازداشتهاي ناگهانی سال 1307 بعضی از شوالیههاي معبد موفق
شدند بدون به جا گذرادن ردي از خویش بگریزند. بر مبناي رسالهاي با اسناد مستند تاریخی، تعداد عمدهاي از اعضاي این گروه به
تنها قلمرو پادشاهی اروپا که کلیساي کاتولیک را به رسمیت نمیشناخت - یعنی کشور اسکاتلند - پناه بردند. آنها تحت حمایت
تشکیلات خود را احیا نمودند و اندکی بعد براي ادامۀ حیات نامشروع خویش روش مناسبی یافتند. « رابرت بروس » پادشاه اسکاتلند
نفوذ نمودند و عاقبت کنترل آن را به طور کلی در دست « لژ وال بیلدرز » آنها به مهمترین لژ جزایر بریتانیا در زمان قرون وسطی
تغییر داد. لژ اسکاتلند قدیمیترین شاخۀ فراماسونري میباشد و به « لژ فراماسون » گرفتند. این لژ در اوایل عصر مدرن نام خود را به
اوایل قرن چهاردهم، زمانی که شوالیههاي معبد به اسکاتلند پناهنده شدند باز میگردد. القابی که به افراد عالیرتبه این لژ داده
میشد قرنها پیشتر به شوالیههاي معبد اعطا میگردید. این عناوین تا به امروز به کار میروند به طور خلاصه معبدیان ناپدید
نشدند و هنوز فلسفه، عقاید و تشریفاتشان در لباس مبدل فراماسونري پابرجاست. شواهد بیشمار تاریخی این موضوع را تأیید
میکنند وامروز شمار وسیعی از تاریخدانان غربی - چه فراماسون و چه غیرفراماسون - این امر را پذیرفتهاند. گاهاً در مجلات
فراماسونها که براي اعضا منتشر میشود به ریشهیابی فراماسونري و شوالیههاي معبد اشاره میشود. فراماسونها این موضوع را
نام دارد این نشریه که متعلق به فراماسونهاي ترکیه میباشد، ارتباط میان طبقه « معمارسنیان » کاملًا پذیرفتهاند. یکی از این مجلات
معبد و فراماسونها را چنین تشریح میکند: در سال 1312 زمانی که پادشاه فرانسه زیر فشار کلیسا، گروه معبد را توقیف کرد و
داد فعالیتهاي آنان متوقف نشد. شمار بسیاري از آنها به لژهاي ماسونی که در آن زمان فعال « سنتجان » اموالشان را به شوالیههاي
8 به « مک بیناچ » 7 رهبر معبدیان و اندکی از سایر اعضا در پناه یکی از لژهاي وال بیلدرز به نام « مبیگناك » . بودند پناه بردند
پادشاه اسکاتلند به آنها خوشآمد گفت و اجازه داد نفوذ خود را بر لژهاي ماسونی اسکاتلند گسترش « رابرت » . اسکاتلند گریختند
دهند. در نتیجه لژهاي اسکاتلند از نظر مهارت و عقاید اهمیت بسیاري یافتند. امروز فراماسونها از نام مک بیناچ با احترام یاد
میکنند. ماسونهاي اسکاتلندي که وارث میراث اسکاتلند بودند، سالها بعد آن را به فرانسه باز گرداندند و پایههاي لژ اسکاتلند را
بنا کردند. 9 مجله معمارسینان بار دیگر اطلاعات بسیاري در ارتباط با شوالیههاي معبد و فراماسونري ارائه میدهد و در مقالهاي با
چنین بیان میکند: تشریفات نظام معبد شبیه تشریفات فراماسونري امروز است. 10 برمبناي این « شوالیههاي معبد و فراماسونها » عنوان
صفحه 24 از 47
مطلب، اعضاي شوالیههاي معبد مانند اعضاي فراماسونري یکدیگر را برادر خطاب میکنند. در پایان مقاله میخوانیم: شوالیههاي
معبد و سازمان فراماسونري به میزان قابل توجهی بر یکدیگر تأثیرگذاردهاند. حتی آداب و مراسم دو گروه چنان شبیه یکدیگر است
که گویی از شوالیههاي معبد نمونهبرداري انجام شده است. در این ارتباط، ماسونها به شدت خود را وابسته به معبدیان میدانند و
در نهایت میتوان گفت آنچه نسخه اولیه فراماسونري تلقی میشود میراث شوالیههاي معبد است. 11 شوالیههاي معبد و کابالا کتابی
حقایق مهمی از ریشههاي فراماسونري را ،« رابرت لوماس » و « کریستوفر نایت » با عنوان کلید حیرام نوشتۀ دو ماسون به نامهاي
آشکار میکند. به نوشتۀ این دو، فراماسونري استمرار شوالیههاي معبد میباشد. به علاوه نویسندگان سرچشمههاي نظام معبد را
بررسی کردهاند. شوالیههاي معبد در طول دوران استقرار در اورشلیم دستخوش تغییرات بزرگی قرار گرفتند و در حضور مسیحیت
عقاید دیگري اتخاذ نمودند. در نهاد این موضوع رازي نهفته است که آن را در معبد سلیمان کشف کردهاند. نویسندگان، اعضاي
نظام معبد را محافظان زائران مسیحی فلسطین میدانند که تظاهر به این عمل مینمودند و هدف حقیقیشان کاملًا متفاوت بود: هیچ
نشانهاي مبنی بر حمایت مؤمنان لژ معبد از زائران وجود ندارد. اما طولی نکشید که مدارك قاطعی در ارتباط با اجراي حفاريهاي
وسیع در زیر خرابههاي معبد یافتیم. 12 نویسندگان کتاب کلید هیرام تنها کاشفان این شواهد نبودند. مورخ فرانسوي به نام
ادعاي مشابهی میکند: وظیفۀ اصلی نه شوالیه انجام تحقیقات جهت به دست آوردن آثار باستانی و نسخ خطی به شمار « دلافورج »
انجمن مهندسان » از « چارلز ویلسون » میرفت که حاوي ماهیت رسوم پنهانی یهودیت و مصر باستان بودند. در اواخر قرن نوزدهم
تحقیقات باستانشناسی را در اورشلیم آغاز نمود. او به این نتیجه رسید که شوالیههاي معبد براي مطالعه ویرانههاي معبد به « رویال
اروشلیم رفتهاند. ویلسون در زیر شالوده معبد نشانی از حفاري و کاوش یافت و به این نتیجه رسید که این اعمال با ابزار متعلق به
که آرشیو اطلاعاتی گستردهاي در رابطه با نظام معبد در « رابرت برایدون » شوالیههاي معبد صورت پذیرفتهاند. این اقلام در مجموعه
اختیار دارد موجود است. 13 نویسندگان کتاب کلید حیرام حفاريهاي شوالیههاي معبد را بینتیجه نمیدانند و چنین استدلال
میکنند که این گروه آثاري در اورشلیم کشف کردند که دیدشان را نسبت به جهان تغییر داده است. به علاوه بسیاري از دیگر
محققان همین عقیده را دارند. حتماً دلیلی وجود داشته که شوالیههاي معبد را با وجود مسیحی بودن از سرزمینهاي مسیحی عالم به
هدایت نموده است. « جادوي سیاه » اورشلیم و به پذیرش عقاید و فلسفه کاملًا متفاوت و اجراي مراسم بدعتآمیز و اجراي تشریفات
است. دایرةالمعارف و « سنت شفاهی » میباشد. معناي لغوي کابالا « کابالا » مطابق دیدگاه مشترك بسیار از محققان این دلیل
لغتنامهها آن را شاخه مبهم و سرّي یهودیت تعریف میکنند. بر اساس این تعریف، کابالا به موشکافی معانی پنهان تورات و دیگر
نوشتههاي یهودي میپردازد اما با بررسی دقیقتر موضوع به حقایق دیگري پیمیبریم، نظیر اینکه کابالا نظامی است که در
« موارت ازگن » . بتپرستی ریشه داشته، قبل از تورات موجود بوده و بعد از آشکار شدن تورات در یهودیت گسترش یافته است
فراماسون ترك در کتاب خود با عنوان: فراماسونري چیست و چگونه است؟ مینویسد: به روشنی نمیدانیم کابالا از کجا آمد یا
چگونه گسترش یافت. این اسم نامی عمومی براي فلسفهاي سري، باطنی، منحصر به فرد و آمیخته با علوم ماوراء الطبیعه است که
مشخصاً با یهودیت درآمیخته است. کابالا به عنوان عرفان یهودي شناخته شده اما بعضی اجزاي آن نشان میدهد بسیار پیشتر از
مورخ یهودي « تئودور ریناچ » . مورخ فرانسوي کابالا را بسیار کهنتر از یهودیت میداند « ماسوکس » . تورات بوجود آمده است
نمونهاي » کابالا را « سالومون ریناچ » . میگوید: کابالا زهري است که به رگهاي یهودیت وارد میشود و آن را کاملًا در برمیگیرد
تعریف میکند. دلیل این سخن وي این است که تعالیم کابالا به طور گسترده با جادوگري مرتبط « از بدترین انحرافات ذهن انسان
میباشد. کابالا در طول هزاران سال سنگبناي انواع تشریفات جادوگري به شمار میرفته است. این اعتقاد وجود دارد که
خاخامهایی که کابالا را مطالعه میکنند از توان جادوگري بزرگی برخوردارند. همچنین بسیاري از غیریهودیان، تحت تأثیر کابالا
سعی میکنند با به کارگیري تعالیم آن جادوگري کنند. تمایلات سري اواخر قرون وسطی، به ویژه آنچه کیمیاگران به آن
صفحه 25 از 47
میپرداختند، به میزان وسیعی ریشه در کابالا داشت. عجیب اینجاست که یهودیت دینی توحیدي است و با وحی تورات بر حضرت
موسی (ع) آغاز گردیده است. با این حال درون آن سیستمی به نام کابالا جاي گرفته که در بردارندة آداب جادگري میباشد که
از سوي مذهب ممنوع اعلام شدهاند. این موضوع گفتههاي ما را اثبات میکند و به خوبی نشان میدهد کابالا در واقع عنصري
مورخ یهودي، مصر باستان را « فیبر دالیوت » ؟ خارجی است که از بیرون به یهودیت وارد شده است. اما سرچشمه این عنصر کجاست
خاستگاه کابالا میداند. به عقیدة وي ریشههاي کابالا سنتی است که بعضی رهبران یهودي در مصر باستان آن را آموختند و نسل به
نسل به صورت شفاهی منتقل کردند. به همین دلیل براي کشف مبدأ اصلی زنجیرة کابالا، نظام معبد، فراماسونري، باید به مصر
باستان نگاهی بیندازیم. جادوگران مصر باستان مصر باستان در زمان فراعنه از قدیمیترین تمدنهاي بشري و از غمانگیزترین آنها
است. بناهاي باشکوهی که اکنون از مصر باستان به جاي ماندهاند - اهرام، مجسمه ابوالهول و ستونهاي هرمی شکل - توسط صدها
هزار برده ساخته شدهاند که زیر فشار شلاق و تهدید به مرگ تا پاي مرگ کار کردند. فراعنه، حاکمان مطلق مصر، خود را خدا
جلوه میدادند و خواستار عبادت از سوي مردم بودند. از جمله منابع دانش ما دربارة مصر باستان کتیبههاي خود آنهاست. این
کتیبهها در قرن نوزدهم کشف شدند و پس از تلاش بسیار الفباي مصر رمز شکافی شد و اطلاعات بسیاري درباره این کشور آشکار
گردید؛ اما چون کتیبهها توسط مورخان رسمی مصر نوشته شدهاند، مملو از گزارشات یک طرفه و متعصبانه جهت ستایش کشور
مصر میباشند. البته بهترین منبع دانش ما دربارة این موضوع قرآن کریم میباشد. در قرآن، در داستان موسی (ع) اطلاعات مهمی
دربارة دستگاه مصر ارائه شده است. بر اساس آیات قرآن دو قدرت اصلی در مصر وجود داشت: فرعون و گروه مشاوران. مشاوران
نفوذ قابل توجهی بر فرعون داشتند و فرعون با آنان مشورت مینمود و گاه به گاه از پیشنهادهاي آنان پیروي میکرد. آیات زیر
میزان نفوذ گروه مشاوران را نشان میدهند: و موسی خطاب کرد که اي فرعون محققاً بدان که من فرستادة خداي عالمیانیم. سزاوار
آنم که از طرف خدا چیزي جز حق به خلق نگویم. دلیلی بس روشن از جانب پروردگار عالم براي شما آوردم. پس بنیاسرائیل را
با من بفرست. فرعون پاسخ داد که اي موسی، اگر دلیلی براي صدق خود در (دعوت رسالت) داري بیار. موسی هم عصاي خودر ا
بیفکند به ناگاه آن عصا اژدهایی پدیدار گردید. و دست از جیب خود برآورد که ناگاه بینندگان را آفتابی تابان بود. گروهی از
قوم فرعون، فرعون را گفتند که این شخص ساحري سخت ماهر و داناست. اراده آن دارد که شما را از سرزمین خود بیرون کند؛
اکنون در کار او چه دستوري میدهید. (پس از مشاوره) قوم به فرعون چنین گفتند که موسی و برادرش را زمانی باز دار و
اشخاصی به شهرها بفرست تا ساحران زبردست دانا را به حضور تو جمع آورند. 14 توجه کنید که در اینجا به انجمنی اشاره شده که
فرعون را نصیحت میکند، او را علیه موسی (ع) تحریک میکند و راههاي خاص را به او گوشزد مینماید. اگر به اسناد تاریخ مصر
نظري بیفکنیم، خواهیم دید که دو جزء پایهاي این انجمن را ارتش و کاهنان تشکیل میدادند. نیازي به توضیح دربارة اهمیت
ارتش نیست. این ارگان قدرت اصلی نظامی حکومت فراعنه به شمار میرفت؛ اما باید به نقش روحانیان و کاهنان بیشتر دقت کنیم.
کاهنان مصر باستان طبقهاي بودند که در قرآن با عنوان جادوگر از آنها یاد شده است. این باور وجود دارد که آنها صاحب قدرت
مخصوص و دانش سرّي بودند. آنان با این قدرت به مردم مصر نفوذ و موقعیت خود را در حکومت فراعنه تقویت نمودند. این
15 شناخته شدهاند به جادوگري و اداره فرقۀ بتپرست خود میپرداختند و « کاهنان آمن » گروه که بر اساس اسناد مصري با عنوان
همچنین در علوم مختلف از جمله علم هیئت، ریاضیات و هندسه تبحر داشتند. گروه کاهنان، نظامی بسته و صاحب علم مخصوص
که از نشریان ماسونهاي ترکیه میباشد « ماسون درگیسی » نامیده شدهاند. در مجلهاي با عنوان « سازمان مخفی » بود. چنین نظامهایی
با ریشهیابی فراماسونري، آن را به چنین نظام مخفی متعلق میداند و به کاهنان مصر باستان اشاره خاص مینماید: با گسترش فکر
انسان علم پیشرفت میکند و با پیشرفت علم تعداد اسرار در میان دانش یک سازمان مخفی افزایش مییابد. این تشکیلات مخفی
که اولینبار در شرق، در چین و تبت آغاز شدند و سپس در هند، بینالنهرین و مصر گسترش یافتند، پایههاي دانش کاهنان را که
صفحه 26 از 47
هزاران سال به آن پرداخته میشد و عامل قدرت آنها بود، تشکیل میدادند. 16 چگونه میان فلسفۀ سرّي کاهنان مصر باستان و
فراماسونهاي مصر حاضر ارتباط وجود دارد؟ آیا ممکن است مصر قدیم که تمثیلی از حکومت سیاسی مشرك در قرآن است و
هزاران سال پیش ناپدید شده، تا امروز همچنان حیاتی داشته باشد؟ براي یافتن پاسخ این سؤالات باید به عقاید کاهنان مصر باستان
درباره مبدأ جهان و حیات نظر بیفکنیم. اعتقاد مصریان باستان به نظریه ماديگراي تکامل نایت و لوماس، نویسندگان کتاب کلید
حیرام در کتاب خویش ادعا میکنند که مصر باستان نقش مهمی در ارتباط با مبدأ فراماسونري دارد. به نوشتۀ این نویسندگان
مهمترین طرز فکري که از گذشته به فراماسونري مدرن نفوذ کرده، مربوط به جهانی است که خود به خود به وجود آمده و
برحسب اتفاق تکامل یافته است. آنان این اندیشۀ جالب توجه را این گونه تشریح میکنند: مصریان معتقد بودند ماده همیشه موجود
بوده است. براي آنها غیرمنطقی به نظر میرسید خدایی از عدم چیزي بیافریند. به عقیده آنها جهان زمانی آغاز شد که نظم از
نام (Nun) « نان » بینظمی پدیدار شد و از آن زمان تا کنون میان نیروهاي سازمان و بینظمی مبارزه بوده است. این وضعیت نامنظم
داشت و مانند توصیف سومریان همه چیز تاریک، پوچ و پرآب بود. در این میان یک نیروي خالق (درون بینظمی دستور داد نظم
ایجاد شود. این قدرت نهفته که درون ماده بینظمی قرار داشت از وجود خودآگاه نبود و یک احتمال یا یک پتانسیل به شمار
میرفت که با بینظمی در آمیخته بود. 17 قابل توجه است که این عقاید با ادعاهاي ماديگرایان امروز، که به کمک انجمنهاي
رواج یافتهاند، در تناسب است. نایت و لوماس بحث خود را چنین ادامه میدهند: « نظریه بینظمی » علمی یا با اصطلاحاتی نظیر
را به طور کامل توضیح میدهد؛ نظریه « نظریه بینظمی » شگفتآور است که این شرح آفرینش نظریات علم مدرن، به ویژه
بینظمی طرحهاي پیچیدهاي را نشان میدهد که رشد میکنند و با قوانین ریاضی درون رویدادهاي بیساخت تکرار میشوند. نایت
و لوماس مدعیاند میان عقاید مصر باستان و علم مدرن تطابق وجود دارد، اما مقصود آنها از علم مدرن، همان گونه که بر آن
تأکید ورزیدیم، مفاهیم ماديگرایی چون نظریۀ تکامل و یا نظریۀ بینظمی است. این تئوريها با وجود فقدان اساس علمی، طی دو
قرن گذشته به اجبار بر علم تحمیل شدهاند و براي اثباتشان توجیه علمی آورده میشود. در بخشهاي بعد به بررسی کسانی که این
تئوريها را بر دنیاي علم تحمیل کردند خواهیم پرداخت. اکنون در این مرحله به نقطۀ مهمی دست یافتهایم. بگذارید خلاصه آنچه
تاکنون گفته شد را ارائه کنیم. 1. بحث را با گفتو گو از شوالیههاي معبد که پنداشته میشود مبدأ فراماسونري باشند آغاز نمودیم.
دیدیم که شوالیههاي معبد با آنکه به عنوان سازمانی مسیحی شروع به فعالیت نمودند، تحت تأثیر عقاید مرموزي که آنها را در
اورشلیم کشف نموده بودند، قرار گرفتند. سپس مسیحیت را به کلی واگذاردند و به سازمانی ضد مذهب مبدل گشتند و به اجراي
آداب فساد آمیزي پرداختند. 2. در جستجوي عقادي که شوالیههاي معبد را متأثر ساخت، به کابالا رسیدیم و یافتیم که اساساً کابالا
عامل این روند بوده است. 3. با بررسی کابالا شواهدي یافتیم بر این مبنا که با وجود آنکه کابالا ممکن است به عرفان یهودي
شباهت داشته باشد، عقیدهاي شركآمیز و قدیمیتر از یهودیت است و بعدها وارد این مذهب گشته و ریشههاي حقیقی آن در
مصر باستان یافته میشود. 4. مصر باستان توسط نظام بتپرست و مشرك فرعون اداره میشد. در این مسیر به اندیشهاي که اساس
فلسفۀ مدرن منکر خدا را تشکیل میدهد رسیدیم؛ یعنی جهانی که خود به خود به وجود آمده و به صورت اتفاقی تکامل یافته
است. همۀ اینها تصویرگر تابلوي جالبی هستند. آیا دوام و پیشرفت فلسفه کاهنان مصر باستان اتفاقی صورت پذیرفته و آیا ردي از
سلسلۀ کابالا، نظام معبد و فراماسونري وجود دارد که عامل حفظ آن تا عصر حاضر به شمار میرود؟ آیا ممکن است فراماسونها
که از قرن هجدهم تا کنون نشان خود را در تاریخ دنیا برجاي گذاردهاند، انقلابها را به وجود آوردهاند و فلسفهها و بنیادهاي
سیاسی را ترویج کردهاند، وارث جادوگران مصر باستان باشند؟ براي یافتن پاسخ این سؤال باید حوادث تاریخی را که به طور
Pope Urban II 2. World Book . خلاصه بیان کردیم؛ به دقت بررسی کنیم. پینوشتها: 1
Encyclopedia,”Crusades,” Contributor: Donald E.Queller,Ph.D. 3. Geste Francorum, or the
صفحه 27 از 47
Deeds of the Frankd and the other Pilgrins to Jerusalem, trans. Rosalind Hill, London,
1962,p.91. 4. August C. Krey, The FIRST Crusade: The Accounts ofEYE_Witnesses and
Participants, Peinceton & London, 1921,p.261. 5. Hugh do Payens 6. Godfrey de St.Omer 7.
Mabeiganc 8. Mac Bench 9. Ender Arkun, “Masonlarin Dusunce Evrimine Katkisina Kisa Bir
Bakis; (A short Look at the Contribution of Freemasonry to the Evolition of Thought),
MimarSinan, 1990, No.77,p.68. 10. Teoman Biyikoglu, “Tampliyeler va
Hurmasonalar”(Templars and Freemasons), Mimar Sinan, 1997, No.106,p.11. 11. Teoman
Biyikoglu, “Tampliyeler va Hurmasonalr’ (Templars and Freemasons), Mimar sinan, 1977,
No.106,p.19. 12. Christopher Knight and Robert Lomas, The Hiram Key, Arrow Books,
1997,p.37 13. C.Wilson, the Excavation of Jerusalem, Christopher Kinght, Robert Lomas, the
Priests of Amon 16. Mason Dergisi (The .15 . سورة اعراف ( 7)، آیات 104 تا 112 .Hiram Key, p. 38. 14
Journal of Freemasonry), No. 48-49, p.67. 17. Christopher Knight, Robert Lomas, The Hiram
.Key, Arrow Books, London, 1997, p.131
خطبۀ امام حسین